کد مطلب:28113 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

مشاجره میان زبیر و عثمان












1205. الفتوح: طلحه و زبیر به سوی عثمان آمدند و بر او داخل شدند. زبیر، پیش افتاد و گفت: ای عثمان! آیا در وصیّت عمر بن خطّاب نبود كه اگر خلیفه شدی، خاندان بنی مُعَیط را بر گُرده مردم سوار نكنی؟

عثمان گفت: چرا.

زبیر گفت: پس چرا ولید بن عقبه را بر كوفه گماردی؟

عثمان گفت: همان گونه كه عمر بن خطّاب عمرو بن عاص و مغیرة بن شعبه را به كار گمارد؛ و چون [ ولید، ]معصیت خدا نمود و آن كارها را كرد، او را بركنار كردم و دیگری را به جای او گماردم.

[ زبیر] گفت: چرا معاویه را بر شام گماردی؟

عثمان گفت: چون عمر بن خطّاب به او نظر داشت.

[ زبیر] گفت: چرا به اصحاب پیامبر خدا دشنام می دهی، با آن كه تو از آنان بهتر نیستی؟

عثمان گفت: امّا به تو كه دشنام نداده ام و هر كس را هم كه دشنام داده ام، می تواند مرا دشنام دهد.

[ زبیر] گفت: چرا قرائت عبد اللَّه بن مسعود را مهجور كردی و فرمان دادی شكمش را لگدكوب كنند كه او خانه نشین شود، در حالی كه پیامبر خدا به او قرائت آموخته است.

عثمان گفت: آنچه از ابن مسعود به من گزارش شده، بیش از چیزی است كه به تو رسیده است و آن، این است كه او گفته: دوست داشتم كه من و عثمان در ریگزاری انبوه بودیم. او بر من سنگ می زد و من بر او تا آن كس كه ناتوان تر است، بمیرد!

[ زبیر] گفت: با عمّار بن یاسر چه كار داشتی كه فرمان دادی شكمش را لگدمال كنند، تا آن جا كه دچار فتق شد؟

گفت: چون می خواست مردم را به كشتن من تحریك كند.

[ زبیر] گفت: با ابوذر، حبیب پیامبر خدا، چه كار داشتی كه او را تبعید كردی، تا آن كه غریب و رانده شده جان داد؟

گفت: از آن رو كه می دانی. او مردم را با من دشمن كرد و هر گونه عیبی را به من نسبت می داد.

[ زبیر] گفت: چرا مالك اَشتر و همراهانش را به شام، تبعید كردی و میان آنها و اهل و فرزندانشان جدایی انداختی؟

گفت: چون [ مالك] اَشتر، مردم را بر ضدّ كارگزار من، سعید بن عاص، شوراند و كوفه را بر من شعله ور كرد.

زبیر گفت: ای عثمان! این كارهایی كه برایت شمردم، كم ترین كارهایت است و اگر بخواهم همه پاسخ ها و استدلال هایت را رد كنم، می توانم؛ امّا تو را این گونه می بینم كه نوشته ات را از هر جا كه بخواهی، می خوانی (باز هم حرف خودت را می زنی ). بر تو از روزی می ترسم كه روز دیگری در پی نداشته باشد![1].









    1. الفتوح:393/2.